شهید مطهری قهرمان زیستن در تضادها بود
حجت الاسلام محمدتقی سبحانی در نوزدهمین همایش حکمت مطهر در دانشگاه صداوسیما در تحلیل شخصیت شهید مطهری اظهار کرد: نمیتوان او را از بستر تاریخی و اجتماعی دهه ۳۰ شمسی و تحولات عمیق آن جدا کرد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه صداوسیما، حجت الاسلام محمدتقی سبحانی در نوزدهمین همایش حکمت مطهر در دانشگاه صداوسیما در تحلیل شخصیت شهید مطهری اظهار کرد: نمیتوان او را از بستر تاریخی و اجتماعی دهه ۳۰ شمسی و تحولات عمیق آن جدا کرد.
وی افزود: هیئت علمی علامه مطهری در آن دوره باید در متن زمانه خود بررسی شود، تا روشن گردد که این اندیشمند بزرگ چگونه با نگاهی ژرف، دقیق و عملیاتی به مسائل زمان خویش ورود کرد. سفر او به تهران، آغاز فصل تازهای در زیست فکری و اجتماعی وی بود؛ سفری که با مواجههای جدی با مسائل و بحرانهای آن دوره همراه شد.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت گفت: دهه ۳۰ را میتوان سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ معاصر ایران دانست؛ دورانی که ریشههای تحولاتش هنوز هم در زندگی ما جاری است. با پایان حکومت رضاشاه و آغاز سلطنت فرزند جوانش، دورهای آغاز شد که ایران درگیر چالشهای بزرگی در حوزه هویت، تفکر دینی و ایدئولوژی شد. شهید مطهری در دل این دوران، نه تنها به تفکر پرداخت، بلکه در میدان کنشگری نیز حضوری مؤثر و تعیینکننده داشت.
حجت الاسلام سبحانی بیان کرد: من در تحلیل خود از اندیشه استاد مطهری، چهار چالش کلان را برجسته میدانم: دو چالش برخاسته از جامعه ایرانی، و دو چالش درون جامعه دینی. نخستین چالش بیرونی، هجوم مکتبها و ایدئولوژیهای غربی همچون لیبرالیسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم و رمانتیسیسم به ایران بود؛ مکاتب و جریاناتی که تلاش میکردند در جای خالی هویت دینی تضعیفشده، نسخهای جایگزین ارائه دهند. این مکاتب با بهرهگیری از ابزارهایی چون دانشگاه، رسانه و تجمعات خیابانی، در پی فتح افکار عمومیبودند.
وی خاطرنشان کرد: این افکار گرچه گاه با ظاهری جذاب وارد میشدند، اما حاوی تعارضات بنیادینی بودند که حتی در جوامع غربی نیز محل نزاع روشنفکران محسوب میشدند. همین تنشها به جامعه نخبگانی ایران نیز منتقل شد و باعث شکلگیری جدالهایی میان جریانهای چپ، آزادیخواه، پستمدرن، و التقاطی شد. شهید مطهری در چنین فضایی به میدان آمد؛ فضایی ملتهب، چندوجهی و پیچیده که نیازمند حضور متفکری نواندیش و متعهد بود.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با اشاره به اینکه چالش دوم، ظهور پدیده مدرنیزاسیون بود گفت: برای نخستین بار، سبک زندگی غربی نه در قالب فکر، که در بستر عینی و عملی وارد زیست اجتماعی ایرانیان شد. شهید مطهری در مواجهه با این دگرگونی، به نقد تمدن غرب پرداخت و همزمان تلاش کرد تفکر دینی را برای پاسخگویی به پرسشهای نوین تجهیز کند.
سبحانی افزود: اما دو چالش درونی نیز شهید مطهری را رنج میداد: نخست، گسترش باستانگرایی و ناسیونالیسم افراطی که با حمایت رژیم پهلوی و برخی جریانهای سکولار تقویت میشد. این رویکرد، با حذف هویت دینی و بازنویسی تاریخ ایران بر مبنای شاهنشاهی و اسطورههای ساختگی، درصدد حذف ریشههای فرهنگی اسلامیبود. آثار افرادی چون علی دشتی، فروغی و دیگران نمایانگر این پروژه فکری بودند.
وی گفت: دومین چالش، ضعف و انحطاط در فرهنگ دینی جامعه بود. به تعبیر شهید مطهری، دینداری سطحی، شورگرایی بیتعقل، تقلید در برابر تفکر، و پوستهگرایی مذهبی، دینداری را به امری کممایه و آسیبپذیر تبدیل کرده بود. مطهری با شجاعت به نقد این وضعیت پرداخت و پروژهای جدی برای اصلاح این فرهنگ کلید زد؛ هم در ساحت فرهنگ عمومی و هم در حوزه نخبگان و خواص دینی.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت گفت: شهید مطهری، علیرغم نداشتن تحصیلات آکادمیک غربی، با درک ژرفی از تحولات فکری زمان، به بازسازی تفکر اسلامیپرداخت. او نخستین متفکری بود که در ایران واژه «کلام جدید» را وارد ادبیات دینی کرد؛ و درصدد پاسخگویی به پرسشهای دنیای مدرن از درون دین برآمد. آثار فلسفی، کلامی، اجتماعی و تاریخی وی – از انسان و سرنوشت تا جامعه و تاریخ و حقوق زن در اسلام – همگی نمایانگر تلاش برای یک نظام فکری منسجم و معاصر هستند.
سبحانی بیان کرد: وی نه فقط نقدگرای غرب، که منتقد دروندینی نیز بود. از سویی با باستانگرایی سلطنتی مقابله کرد، و از سوی دیگر با خرافات، تحجر و انجماد فرهنگی در نهاد روحانیت به مقابله برخاست. دغدغه اصلاح حوزه و روحانیت همواره با او بود، و معتقد بود که نوسازی جامعه دینی، بدون اصلاح حوزههای علمیه ممکن نیست.
وی بیان کرد: از دیگر ویژگیهای برجسته استاد مطهری، جمعگرایی در عین مرزبندی است: عقلگرایی در کنار تعبد، نقد اجتماعی در کنار وفاداری به اصول، و مبارزه با انحرافات فکری بدون افتادن در دام نفی کلی. او توانست در میدان نظریهپردازی فلسفه اجتماعی، فلسفه تاریخ، حقوق زن، اقتصاد اسلامی، و رابطه فرد و جامعه، راهی تازه بگشاید و برای اندیشه دینی پارادایمی نو ارائه کند.
به گفته رئیس بنیاد بینالمللی امامت شهید مطهری، پیش از هر چیز، متفکری دغدغهمند بود که مسئلهاش «زندگی» مردم و دین بود. دین را از آسمان نظریهها به زمین واقعیتها آورد. از اخلاق جنسی تا نظام بانکی، از حجاب تا جایگاه زن در جامعه، برای همه اینها پاسخ داشت.
سبحانی گفت: شاید مهمترین میراث شهید مطهری، «نهادینهسازی دین اجتماعی» باشد؛ دینی که نهتنها با اجتماع سازگار است، بلکه توان تمدنسازی و جامعهسازی نیز دارد. شهید مطهری دین را با جامعه آشتی داد، و اندیشه اسلامی را به بطن تحولات مدرن وارد کرد.
به گفته وی شهید مطهری قهرمان زیستن در تضادها بود؛ کسی که توانست عقلانیت و دیانت، فلسفه و عرفان، نقادی و پایبندی را در خود جمع کند. اگر امروز کمتر شخصیتی مانند او میبینیم، نه بهخاطر نبود دانشمندان بزرگ، بلکه بهسبب نادر بودن چنین ترکیبهای متعادل و در عین حال انقلابی است.